تحلیل خبر و تفاوت آن با تفسیر

تحلیل خبر مانند یک متن عادی با درنظرگیری نکات اصلی مرتبط با نگارش یک مطلب انجام می‌شود.  یک مطلب خبری در یک نگاه کلی یک متن نگاشته شده می‌باشد با این تفاوت که محتویات آن براساس یک موضوع خاص نوشته شده‌است. علی رغم وجود داشتن این تفاوت اولین مطلبی که در هنگام تحلیل خبر باید مد نظر گرفته‌شود اصول مرتبط به نحوه نوشتار و همچنین نگارش یک مطلب می‌باشد.

یک متن تحلیل خبر از چه قسمت‌هایی تشکیل شده‌است؟ برای اینکه یک تحلیل خوب داشته‌باشیم، چه نکاتی را باید رعایت کنیم؟ تفاوت تحلیل خبر با تفسیر آن چیست؟ گر می‌خواهید به پاسخ این سوالات برسید، پیشنهاد می‌کنیم تا آخر این مقاله با ما همراه باشید.

قسمت‌های تشکیل دهنده متن تحلیل خبر

در یک نگاه کلی می‌توان گفت که هر نوشته‌ای در تحلیل خبر باید از سه قسمت کلی مقدمه، بدنه و نتیجه گیری تشکیل شده‌باشد. این سه جزء در تمام مطالب و حتی گفتارهای عادی نیز وجود دارند اگرچه که گاهی مرز بین آنها چندان قابل تشخیص نیست.

آنچه که در مرحله اول در هنگام بررسی و تحلیل خبر (Analyze the News) باید مد نظر قرار گرفته شود، نحوه مقدمه نویسی و شروع بیان مطالب یک موضوع می‌باشد. در این قسمت یک نویسنده باید سعی کند که ابتدا خواننده خود را با موضوع نوشتار و آنچه که قرار است در متن توضیح داده شود، آشنا سازد و علاوه بر این نویسنده را به موضوع متن خود علاقمند سازد. در هنگام تحلیل مقدمه خبر می‌توانید این نکته را ارزیابی کنید که چگونه نویسنده سعی کرده‌است که برای مثال با بیان منبع خبر و همچنین آشنا سازی خواننده با مطالب اصلی خبر خود، نگارش و نوشتار خود را آغاز کند.

قسمت دوم تحلیل خبر که مهم‌ترین قسمت آن می‌باشد، بدنه خبر است. این قسمت باید حاوی تمام نکاتی که موضوع خبر را در بر می‌گیرند باشد از این رو در هنگام تحلیل یک خبر باید در نظر داشته‌باشید که چگونه و تا چه حدی نویسنده سعی کرده‌است که درخت خبر خود را شاخ و برگ دهد و آن را هرس کند. بدنه خبر یا هر مطلب دیگری در واقع قسمتی است که نویسنده باید در آن تمام مطالبی را که در قسمت مقدمه به بیان آن‌ها به طور مختصر پرداخته‌است، با ذکر مثال‌ها و توضیحات کافی شرح دهد.

قسمت سوم تحلیل خبر بخش نتیجه‌گیری یک مطلب یا نوشتار است. در این بخش نویسنده سعی می‌کند که تمام مطالب گفته شده در قسمت‌های فوق را در یک نگاه کلی در قالب چند مطلب برجسته بیان کند. نتیجه گیری یک خبر نباید مانند یک گودال بی انتها باشد بلکه باید بتواند خواننده خبر را به یک مقصد درکی کامل از مطالب بیان شده در قسمت بدنه تحلیل خبر برساند.

به شما پیشنهاد می‌کنیم مقاله "تولید محتوا برای تحلیل خبر" را مطالعه کنید تا در این زمینه دید قوی و کاملی به‌دست آورید.

اصول و قواعد اساسی در نگارش تحلیل خوب

جلب اعتماد

جلب اعتماد مخاطبان برای یک تحلیل گر را می‌توانیم به هنرمندی تشبیه کنیم که قصد دارد با اجرای آهنگ زیبایی مخاطبانش را به وجد آورد. کسب اعتماد مخاطبان ثروتی گرانبها  برای تحلیلگر است. در حالی که یک خبرگزاری با رعایت اصل صحت و دقت درخبرهایش اعتماد مخاطبانش را حفظ می‌کند، بخش بیشتری از این اعتماد را می‌تواند از تحلیل‌هایش کسب کند. در تحلیل باید حقایق با دقت و عمیق شرح داده‌شوند ‌و صداقت و بی‌طرفی رعایت شود. زیرا تحلیلگر زمانی مانند هنرمند راضی می‌شود که از اعتماد مخاطبان به گفته‌هایش اطمینان کسب کند.

زبان تحلیل و واکنش مخاطبان

زمانی، نوشته‌های طولانی محکی برای یک تحلیل خوب محسوب می‌شد.  به ویژه پرداختن به سابقه رویداد و طولانی کردن آن. اما حالا مخاطبان را نمی‌توان مدت زیادی حفظ کرد. یکی از چالش‌های امروزی برای تحلیل‌گران این است که پیام خود را کوتاه ولی پرمعنا به مخاطبان برسانند.

تحلیل‌گر باید در هر پاراگراف، یک ایده منفرد را بیان کند، ایده‌ای‌که بخشی از موضوع اصلی تحلیل به‌شمار می‌رود و در کل در نشان دادن استدلال، به تحلیل‌گر کمک می‌کند. بیان کلیات در تحلیل چیزی کمتر از "گزافه‌گویی" نیست و موجب فرار مخاطبان می‌شود. یکی از مقاصد اصلی نگارش و ارائه تحلیل، برانگیختن واکنش مخاطبان است.

 تحلیل‌گر (News Analyzer) باید ابتدا از خود سوال کند که چه چیزی را می‌خواهد به مخاطبانش ارائه دهد و در مقابل از مخاطبان انتظار چه چیزی را دارد؟ تحلیل‌گر باید در تحلیل، به سوالاتی که ممکن است برای مخاطبان پیش آید پاسخ دهد. تحلیل‌گر باید بتواند فرضیه‌ها و استدلال‌هایش را ارائه داده و واکنش مخاطبان پیامش به‌دست آورد زیرا یکی از اهداف تحلیل این است که بازتاب مخاطبان دیده شود. هرگاه یک تحلیل نتواند واکنش و مباحث بیشتری را در میان مخاطبان برانگیزد مثل شلیک هوایی است که بدون آنکه به هدف اصابت کند، جز صدا، اثر دیگری از خود به جا نمی‌گذارد.

 تحلیل و تبلیغ

در برخی از کشورها از تحلیل رسانه‌ها برداشت متفاوتی وجود دارد. در این زمینه تحلیل عبارت است از وسیله‌ای برای تبلیغ سیاست‌های درست یا نادرست. در چنین زمینه‌ای تنها گزینه تحلیل‌گر دفاع از مواضع موافق و یا نقد مواضع مخالف است. حتی در چنین و ضعیتی نیز در قواعدی که تحلیل باید بر مبنای آن صورت گیرد، تفاوتی ایجاد نمی‌شود. تحلیل‌گر باید به هر حال برای قانع کردن مخاطبانش از حقایق و نیز استدلال‌ها بر مبنای حقایق استفاده کند.

نگاه تحلیل‌گر

معمولاًمخاطبان یک تحلیل خوب را از روی اسم و شهرت نویسنده آن و یا محل اقامت نویسنده می‌شناسند. تحلیل‌گر یا در محل حوادث که تحلیل مختص آن است، حضور دائم دارد یا اینکه درآن محل رفت و آمد می‌کند. زمانی‌که شخصی از شیشه پنجره خانه‌اش به ریزش قطرات باران نگاه می‌کند و از آن لذت می‌برد با کسی که در بیرون نگاه می‌کند و سعی دارد از قطرات باران فرار کند اختلافاتی از نظر بینش وجود دارد.

نتیجه گیری در تحلیل

نتیجه گیری در تحلیل، مهم‌ترین بخش تحلیل است. نتیجه معمولاً جمع بندی مشخصی است که تحلیل با آن پایان می‌یابد. این نتیجه گیری می‎‌تواند یک جمله کوتاه و حتی یک کلمه باشد. در نتیجه‌گیری دیگر جایی برای طرح پرسش دیگری که مستلزم توضیح باشد، وجود ندارد. تحلیل‌گر در بسیاری از تحلیل‌ها، نمی‌خواهد از  بحثی که مطرح کرده نتیجه مشخصی ارائه کند. بلکه با بیان کردن یک پرسش باز، نتیجه گیری را بر عهدة مخاطبان می‌گذارد. در واقع مزیت چنین کاری این است که تحلیل‌گر با باز گذاشتن در بر روی مخاطبان به آن‌ها فرصت می‌دهد وارد بحث شوند و هر کسی با تصمیم خود نتیجه‌گیری کندکه از بهترین شیوه‌های تحلیل محسوب می‌شود و تاثیر ماندگاری بر مخاطب دارد.

وجه تمایز تحلیل با تفسیر

تحلیل و تفسیر، همیشه در رسانه‌ها (Communication) کنار هم هستند. گرچه نباید این همراهی را اینگونه تعبیرکرد که هرخبری نیازمند تحلیل و تفسیراست؛ زیرا تحلیل و تفسیر بیشتر دربارة خبرهایی ضروری هستند که از دیگر خبرهای مشابه، پیچیده‌تر به نظر می‌رسند و دارای ارزش‌های خبری لازم در نزد مخاطبان هستند؛ ارزش‌هایی که به هر خبر، امکان جلب توجه و تأمل ایجاد می‌کند و زمینه را برای تحلیل و تفسیر آن فراهم می‌کنند . بین"تحلیل"و "تفسیر"،  با  وجود شباهت‌های ظاهری، تفاوت‌هایی ظریف نیز وجود دارد و مرزی این دو  مفهوم را از یکدیگر جدا می‌کند و به هر یک تعریف و نقشی خاص و گاه منحصر به فرد در زمینه اطلاع رسانی و به‌ویژه خبررسانی می‌دهد.

تفسیرهر خبردرحیقیت چیزی جز بررسی ابعاد مختلف آن نیست. در هر تفسیر، اطلاعاتی دقیق و مستند نیز ارائه می‌شود تا مخاطبان با تکیه بر آن‌ها بتوانند به پاسخ‌های قانع‌کننده دربارة پرسش‌های احتمالی خود دست یابند. هدف از تفسیرهرخبر قابل تفسیر، آشکارساختن لایه‌های پنهانی است که به صورت مبهم در متن خبر وجود دارد و نیازمند شرح و توضیحی بیشتر است.

تحلیل در حیقیت تلاش ذهنی تحلیل‌گر است که برای ساده کردن مفاهیم پیچیده، درک اجزای تشکیل دهنده یک پدیده، بررسی ارتباط میان پدیده تحلیل شده با دیگر پدیده‌ها و پیشبینی تحولات آینده انجام می‌شود و متکی بر نگاهی منطیق و بیانی استدلالی در طرح و نگارش مطالب است. تحلیل را  باید عمیق‌تر از  تفسیردید. تحلیل‌‎گران در تحلیل هر خبر،  برای طرح فرضیه‌های بیشتر فرصت زیادی دارند؛ بنابراین در تلاش هستند تا جایی که ممکن است پاسخ ابهام‌های مختلف درمورد یک رویداد یا بحران خبرساز را با استخراج فرضیه‌های متفاوت بدهند.

نتیجه گیری

با تامل در مطالبی که در زمینه تعاریف تحلیل و تفسیر، و وجه تمایزات این دو سبک نوشتاری اشاره شده این نکته استنباط می‌شود که از بین دو سبک تحلیل و تفسیر جای خالی"تحلیل"بیشترحس می‌شود، بنابراین همانطور که گفته شد در تحلیل، موضع گیری شخصی و یا رسانه کمتر دخیل است و بیشتر علت‌ها، زمینه‌ها و چگونگی وقوع رویدادها بیان می‌شود و همین امر موجب جلب اعتماد مخاطبان و ارتقای سرمایه اجتماعی و در نهایت افزایش تعداد مخاطبان می‌شود.

اگر قصد تولید محتوا در زمینه تحلیل خبر دارید، پیشنهاد می‌کنیم سایت رایامارکتینگ را انتخاب کنید چرا که این شرکت با در اختیار داشتن متخصصین مجرب، سایت شما رشد کرده و بازدید زیادی به خود می‌گیرد.