فرهنگ علوم اجتماعی چیست؟  

برای رسیدن به درک درستی از عبارت فرهنگ علوم اجتماعی در ابتدا ارائه تعریفی از واژه کلیدی "فرهنگ" ضروری به نظر می‌رسد. فرهنگ در طول زمان از نظر معنایی دستخوش تغییرات بسیاری شده‌است. در یک روند تغییر، از حالت عام خارج شده و به مصایق محدودتردی اطلاق شده‌است. این واژه که ریشه لاتین دارد و از cultura گرفته شده‌است به معنای مراقبت کردن از گیاهان و در معنای مجازی به مفهوم مراقبت از اندیشه است.

تا انتهای مقاله با ما همراه باشید تا پاسخ سوالات زیر را به‌دست آورید: نقش فرهنگ علوم اجتماعی چیست؟ ضرورت و اهميت جامعه شناسي فرهنگي چیست؟ فرهنگ جامعه شناسی دارای چه حوزه‌هایی است؟ تفاوت بین فرهنگ و شخصیت چیست؟ فرهنگ عمومی چه فرهنگی است؟

 
فرهنگ علوم اجتماعی
 

نقش فرهنگ علوم اجتماعی چیست؟

از نظر ریموند ویلیامز (Raymond Williams) مفهوم فرهنگ علوم اجتماعی در قرن نوزدهم به جدا کردن کارهای اخلاقی و روشنفکرانه از بقیه جامعه متداول شد تا بتوان براساس آن سایر کارها را مورد قضاوت و داوری قرار داد. هردر که از اندیشمندان برجسته آلمانی قرن نوزدم است نیز تعریفی از فرهنگ ارائه کرده‌است. او فرهنگ علوم اجتماعی را "پرورش پیش روندگی توانایی های جوامع بشری" می‌داند.

اغلب نظریه پردازان سده نوزدهم، فرهنگ را عامل ایجاد اتفاق نظر در ارزش‌های و استانداردهای اجتماعی می‌دانند. اما نکته قابل توجه این است که در مطالعات آکادمیک مدرن  تلاش براین بوده‌است که فرهنگ علوم اجتماعی بصورت "ارزشی بی طرف و خنثی" مورد مطالعه قرار بگیرد. مطالعه‌ای که تمام جوانب و سطوح اجتماع را در بر می‌گیرد.

از سوی دیگر، فرهنگ علوم اجتماعی با زیر شاخه‌های : تاریخ، جامعه شناسی، باستان شناسی، مردم شناسی، جمعیت شناسی و...سعی دارد تا پدیده های اجتماعی را را که در زمانی نسبتا طولانی بر محوریت انسان اجتماعی شکل گرفته‌‎است را بصورت علمی بررسی کند. دانشمندان پیشگام بسیاری مانند: کپرنیک (Nicolaus Copernicus)، نیوتن (Newton)، گالیله (Galileo)، پاستور (Pasteur)، مارکس (Marx)،آدام اسمیت (Adam Smith) و... در دگرگونی تفکر علمی - اجتماعی نقش بسیار تعیین کننده ای داشته‌اند.

با توجه به این نکات می‌توان گفت که فرهنگ علوم اجتماعی مجموعه‌ای مستند از تعاریف و نظریه های اندیشمندان در طول زمان است که معیاری برای سنجش و بررسی قواعد اجتماعی و روند پیش روندگی جوامع ارائه می‌دهد . این مستندات معمولا به‌صورت تدوین شده در منابع علمی هر جامعه وجود داشته اند و  قابلیت ارجاع بسیار فراوانی دارند. گرچه تمام این تعاریف و نظریه‌ها خالی از نگاه سلیقه‌ای و یا نکته‌‎ای به مسائل خاص نبوده‌است اما قابلیت این را دارد که نمای کلی جوامع را به‌روشنی ترسیم کند.

نقش فرهنگ علوم اجتماعی چیست؟

 

ضرورت و اهميت جامعه شناسي فرهنگي

جوامع پيشرفته، براي اینکه بر منابع جوامع در حال توسعه تسلط یابند، باید فرهنگ (Culture) و ويژگي‌هاي اين جوامع را شناخته و مورد بررسی قرار دهند و فرهنگ آن‌ها را متناسب با منافع خود دربیاورند و از سوي ديگر، جوامع در حال توسعه يا كمتر توسعه يافته، نیاز دارند تا نقاط قوت و محل‌هاي آسيب فرهنگ خود را شناسایی کنند تا هم بتوانند با جوامع ديگر به گونه‌اي در ارتباط باشند كه تغيير و تحولات فرهنگي، هويت فرهنگي جامعه‌شان را در معرض خطر قرار ندهد و نيز اين جوامع بايد براي برنامه‌ريزي‌هاي كوتاه مدت و دراز مدت خود، عناصر فرهنگي جامعه خود را با نگاهي جامعه شناسانه بررسی کند.

جامعه شناسي فرهنگي تلاش می‌کند تا پديده‌هاي اجتماعي و فرهنگي را با مطالعه علمي جامعه و فرهنگ و نگاه جامعه شناسانه، به‌طور دقيق موارد زیر را شناسایی کنند:
•    جامعه دارای چه فرهنگی است؟
•    عناصر و پديده ها با يكدگير چگونه ارتباط برقرار می‌کنند؟
•    فرهنگ به‌طور کلی چگونه ساخته می‌شود؟
•    پدیده‌ها چگونه تغییر و تحول می‌یابند؟
•    عناصر فرهنگی چه کارکردی دارند؟
•    علل ایجاد پدیده‌ها چیست؟
•    تغيير و تحول فرهنگي چه نتایجی دارد؟

 

حوزه‌هاي فرهنگ جامعه شناسی:

جامعه شناسي فرهنگي تمام ابعاد و جنبه‌هاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي، مذهبي، اقتصادي، هنري و ... را مورد توجه قرار می‌دهد. اگر در هريك از جنبه‌ها و ابعاد مذكور تغییراتی صورت گیرد، سبب تغيير در ساير ابعاد و جنبه‌ها می‌گردد . همچنين، اگر تغییر برخي از ابعاد و جنبه‌هاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي، مذهبي، اقتصادي، هنري و ... متناسب و متوازن با ساير ابعاد، صورت نگیرد و با تغييرات ساير جنبه‌ها مطابق نباشند، در جامعه نه تنها در آن بعد خاص كه در كليت خود در كاركرد عناصر فرهنگي، سياسي، مذهبي و ... اشکال و اختلال ایجاد می‌شود. به‌عنوان مثال، اگر در جامعه تحولاتی اساسی از نظر تكنولوژيكي و اقتصادي ایجاد بشود، وليكن نهادهاي خانواده يا تعليم و تربيت به صورت سنتي باقي بمانند و نتوانند خود را مطابق با تحولات ايجاد شده تغییر بدهند.

حوزه های فرهنگ جامعه شناسی

البته پیشرفت به معنی ایجاد همه دگرگوني‌ها و تحولات، نیست و گرچه عدم تطابق نهادهايي مانند خانواده يا آموزش و پرورش با ساير ابعاد و جنبه‌ها، سبب ایجاد مشکل می‌شود ولي اين به معناي عدم توانایی اين نهادها در تطبيق با ساير نهادها نيست، بلكه به معناي آن است كه در بقيه ابعاد جامعه تغییراتی صورت می‌گیرد كه نه تنها موجب پيشرفت و ترقی نمي‌شوند كه بلکه مي تواند در دراز مدت فروپاشي آن‌ها را موجب می‌شود.

به شما پیشنهاد می‌کنیم مقاله "تولیدمحتوا برای فرهنگ علوم اجتماعی" را مطالعه کنید تا در این زمینه دید قوی و کاملی به‌دست آورید.

 

فرهنگ و شخصیت

براي بررسی ویژگی‌هاي مفهوم فرهنـگ بررسـی برخـی از مفـاهیم نزدیـک بـه آن می‌تواند راهگشا باشد. باوجود اینکه معمولاً بیان شود کـه مفـاهیم جامعـه، تمـدن و حتی تربیت نزدیک به مفهوم فرهنگ هستند، نگارنده معتقد است که شبیه‌تـرین مفهـوم به آن مفهوم شخصیت است. فرهنگ و شخصیت شباهت‌هاي فراوانی دارند . شخصیت نیز مانند فرهنگ نشان دهنده امري است که به اعتبار وجـود انسـان محقـق اسـت. اگـر انسانی وجود نداشته‌باشد، مصداقی براي مفهوم شخصیت پیدا نمی‌کنـیم.

عامـۀ مـردم شخصیت فرد را جلوة او در نظر دیگران می‌دانند. با توجه به اینکه شخصیت هم، مانند مفاهیم جامعه و فرهنگ، از واقعیت عینی(افراد و رفتارهاي آنان) اخذ شده‌است، روابط متقابل میان این مفاهیم بسیار پیچیده است. همانطور که رالف لینتون اشاره کرده‌اسـت جامعه، فرهنگ و شخصیت چنان با یکـدیگر پیوسـتگی دارنـد کـه بـه نظـر مـی‌رسـد پژوهندگان هنگامی که سعی می‌کنند آن‌ها را از یکدیگر جدا کنند دچار اشـتباه شـوند.

با این حال هر یک از این سه مفهوم خصلت‌هاي ویژة خود را دارد و نقـش مشخصـی در تکوین رفتار دارد. اگر به مفاهیم فرهنگ و شخصیت در زبان مردم عادي توجـه کنـیم شـاهد خـواهیم بـود کـه معمولاً این دو مفهوم را به جاي یکدیگر به کار می‌برند مـثلاً از نظـر مـردم عـادي دو جملۀ «فلانی آدم باشخصیتی است» و «فلانی آدم بافرهنگی است» معناي تقریبا یکسانی دارند. در کاربردهاي معمول زبان، تعابیر «بی فرهنگ» و «بی شخصیت» هم یکسان به کار می‌رود، هرچند تعبیر «بی شخصیت»، ،از نظر علمی نادرست است و هر فرد شخصـیت خاص خود را دارد و در اصل هیچ فردي وجود نـدارد کـه شخصیت نداشته‌باشد.

فرهنگ و شخصیت

روانشناسان شخصیت را نتیجه و محصول تأثیر متقابل فرد و محیط طبیعی و اجتماعی او فرض می‌کنند و در بررسی شخصـیت افـراد بـه خصوصـیات بـدنی، نحـوة تفکـر، ایده آل‌ها، علائق، استعدادها و چگونگی سازگاري فرد با محیط و طرز برخورد او را بـا دیگران توجه می‌کنند.

 

فرهنگ عمومی چیست؟

مفهوم عمومی تنها در تعبیر «فرهنگ عمومی» به کار نرفته‌است. تعبیر دیگري که مفهوم عمومی در آن به کار رفته‌است تعبیر افکار عمـومی اسـت کـه بررسـی آن مـی‌توانـد راهگشا باشد.

فرهنگ عمومی مجموعه اي از صفات گروهی از انسان‌هاست کـه در همۀ آنها مشترك است و یک جهان ممکن را محقق می‌کند. به عبارت دیگر فرهنـگ عمومی اشکالی از زندگی است که در میان همۀ افراد گروهی از انسانها مشترك است. با این تعریف به راحتی می‌توان مفهوم فرهنگ عمومی و فرهنگ عامه یا مردم، فرهنـگ توده، فرهنگ عامه پسند یا مردم پسند را تفکیک کرد . اگر گروه مورد مطالعـه جامعـه یـا افراد ملت باشند، فرهنگ عمومی مجموعه صفاتی است که در میان همۀ افراد آن جامعه یا افراد یا ملت مشترك است.

در حالی که فرهنگ عامه یا مردم، فرهنگ عامه پسـند یـا مردم پسند و فرهنگ توده چنین شـمولی ندارنـد. از سـوي دیگـر نسـبت بـین فرهنـگ عمومی و فرهنگ عامه یا مردم و فرهنگ توده، عموم و خصوص من وجـه اسـت و بـا فرهنگ عامه پسند یا مردم پسند در تباین

فرهنگ عمومی چیست؟

تعریف فرهنگ عمومی در یکـی از پـژوهش هـاي مهـم داخل کشور چنین بیان شده است: «فرهنگ عمومی گسترده‌ترین و فراگیرترین باورهـا، نگرش‌ها، گرایش‌ها، ارزش‌ها، الگوها و عادات رفتاري یک جامعه است که بیشتر مردم در زندگی فـردي و اجتمـاعی بـه کـار مـی‌گیرنـد و اعتقـادات و اخـلاق وروش هاي زندگی مردم را متجلی می‌سازند».

 

نتیجه گیری

در واقع فرهنگ علوم اجتماعی همان چیزهایی است که در یک جامعه یادگرفته و آموزش داده می شود تا به نسل های بعد انتقال داده شود. فرهنگ علوم اجتماعی به شکل یک نظام ارزشی در جامعه، حیات اجتماعی را تضمین نموده و کیفیت زندگی جوامع را ارتقا می‌دهد. در قرن شانزدهم میلادی، جزئی از ویژگی‌های افراد طبقات بالای جامعه و عموما مترادف با "فرهیختگی فکری" قلمداد می‌شده‌است.

اگر می‌خواهید در زمینه علوم اجتماعی تولید محتوا انجام دهید، پیشنهاد ما سایت رایامارکتینگ است که با داشتن نویسندگان متخصص، علاوه بر حفظ و کنترل کیفیت، کار خود را به این سایت بسپارید و بازدید سایت خود را افزایش دهید.