چگونه داستان زندگی خود را بنویسیم؟

این روزها نوشتن داستان زندگی به موضوع جذابی بین مردم تبدیل شده است. 
نوشتن داستان زندگی فقط شامل صحبت درباره گذشته ها نیست، بلکه داستان زندگی، نقشه راهی است که شما را به جایی که امروز هستید رسانده است. 
شاید شما هم به این فکر کنید که چه کسی علاقه دارد داستان زندگی من را بشنود؟!

سفارش تولید محتوا

تغییر زندگی

خب الان من (کلر دی بوئر؛ نویسنده و مدرس کارگاه های آنلاین) می خواهم به شما بگویم که چرا نوشتن داستان زندگی شخصی ام، زندگی من را تغییر داد.
من قبلاً داستان می نوشتم و عاشق پنهان شدن در پشت ظاهر شخصیت هایی بودم که خلق کردم. اما کم کم این کار باعث شد تا در مجله ای شروع به نوشتن کنم که مردم داستان زندگی شخصی خود را در آن به اشتراک می گذاشتند. اینجا بود که من خودم را در سرزمین جذاب اما ناآشنایی یافتم!
من در ابتدا اصلا علاقه ای برای به اشتراک گذاشتن زندگی نامه ام نداشتم. فکر می کردم گذشته ام خالی و بدون هیچ نقطه مثبتی است. 
اما کم کم با توجه به نقش ام به عنوان نویسنده و سردبیر این مجله، ناخودآگاه، حق انتخاب های زیادی برای نوشتن نصیب من شد. 

چگونه بیوگرافی کوتاه بنویسیم

مقاومت در برابر ترس های زندگی، سرآغاز نوشتن داستان زندگی شخصی ام شد.

بالاخره خودم را برای نوشتن داستان زندگی شخصی ام قانع کردم. پشت کامپیوتر نشستم و با مقاومتی سخت شروع به نوشتن حقیقت زندگی ام کردم. 
وقتی که شروع به نوشتن کردم، پر از ترس بودم؛ ترس از آشکار کردن خود واقعی ام و اتفاقات و آسیب هایی که در اثر این آشکار شدن به سویم روانه می شدند.
من حتی می ترسیدم که کسی در مورد داستان من حرفی بزند!
همانطور که پیش بینی می شد، مقاومت های من در برابر این کار نتیجه بدی در پی داشت. ظاهراً سردبیر من هم چنین فكری می كرد. او زندگی نامه ام را با این جمله به من بازگرداند: "عمیق تر بنویس!". اصلا انتظار شنیدن این پاسخ را نداشتم!
به سمت کامپیوتر خود برگشتم. مدتی به صفحه ای خالی خیره شدم و سپس، دوباره شروع به نوشتن کردم. اما این بار دیگر از روی اجبار و مقاومت نوشتم، بلکه از اعماق قلبم نوشتم!
نتیجه کار مشخص بود...  نه تنها من بلکه سردبیر مجله نیز مانند من با خواندن داستان زندگی ام اشک از چشمانش جاری شد!
اما مهمتر از جاری شدن اشک، حس طاقت فرسای رهایی بود. در ارتباط مجدد با داستانم، به نوعی به آن روح دادم؛ صدا دادم. به خودم صدایی دادم که باید شنیده می شد.
من به نوشتن داستان زندگی خود ادامه دادم و همیشه هم به دنبال کمک به دیگران برای انجام این کار بوده ام. 
من نه تنها معتقدم که گفتن داستان های ما، راهی مهم برای شناختن خود و یافتن درمان برای دردهایمان است، بلکه معتقدم راهی برای برقراری ارتباطی عمیق و کاملا واقعی با دیگران است.

برای نوشتن داستان زندگی خود از کجا باید شروع کنیم؟

نوشتن داستان های شخصی، آسیب پذیرترین نوع نوشتاری است که می توانیم انجام دهیم. ما می ترسیم که به ما بخندند؛ می ترسیم طرد شویم یا اینکه سخنان ما با سکوت روبرو شوند. و یا حتی خودمان سکوت می کنیم!
من در این مقاله، شش مرحله مهم برای نوشتن زندگی نامه شخصی را به شما معرفی می کنم:

1. به احساسات خود تلنگر بزنید.

همانطور که گفتم، من هنگام نوشتن اولین پیش نویس داستان زندگی خودم این را کشف کردم. اینکه اگر داستان شما عاری از احساس باشد، با عواطف و احساسات دیگران طنین انداز نخواهد شد.
بنابراین کاغذ و قلم خود را بیرون آورده و بعضی از احساسات مهم خود را که تاکنون داشته اید و با زندگی خود مرتبط می دانید، یادداشت کنید. سپس درباره هر احساس و داستان پشت آن شروع به نوشتن کنید.
 

2. نقاط عطف زندگی شخصی خود را فهرست کنید.

معمولاً مردم این اشتباه را می کنند که زندگی نامه خود را با اولین خاطره کودکی خود شروع کرده و کم کم به مرور زمان با داستان به پیش می روند. 
اما تهیه لیست از مهم ترین نقاط عطف زندگی خود بهتر و مفیدتر از نوشتن خاطرات کودکی است.
آن زمان هایی که در یک دوراهی گیر کرده بودید و مسیری که انتخاب کردید تغییر قابل توجهی در زندگی شما به وجود آورد را به خاطر آورید و شروع به نوشتن کنید.

3. همه چیز را یادداشت کنید.

ممکن است در نگاه اول خیلی ایده جذابی به نظر نرسد، اما شگفت آور است که چگونه یک حافظه به حافظه دیگر منتهی شده و باعث می شود در داستان زندگی شخصی خود عمیق تر شوید. 
مانند همه یادداشت ها، ممکن است شما از بسیاری از صحنه هایی که می نویسید استفاده نکنید، اما این بدان معنا نیست که آنها هدفی ندارند.

4. از حواستان استفاده کنید.

چیزی که به شما در کشف خاطرات فراموش شده و طولانی تان کمک می کند، استفاده از حواس خود است. 
هنگام یادآوری اتفاقات زندگی خود، سعی کنید بوها؛ طعم ها و صداهای آنها را بخاطر بسپارید. 
این کار نه تنها به شما کمک می کند جزئیات را به خاطر بسپارید، بلکه نوشتن شما را جذاب تر؛ واقعی تر و ارزشمندتر می کند.

مطالعه مقاله بیش از 100 نوع ایده تولید محتوا را به شما پیشنهاد می کنم

5. موضوع داستان زندگی شخصی خود را پیدا کنید.

هنگامی که صحنه های مهم زیادی از داستان زندگی تان را جمع آوری کردید، احتمالاً دنبال یک موضوع خواهید گشت. 
موضوع شما سوال اصلی محرک داستان شماست. 
پیدا کردن موضوعی جذاب و مخاطب پسند از طریق یاددداشت حوادثی که برایتان رخ داده، همان چیزی است که صحنه های منفرد داستان زندگی شما را به یک داستان جذاب و واقعی برای همه تبدیل می کند. 
ممکن است شما بیش از یک موضوع را کشف کنید. مشکلی نیست، احتمالاً یکی از این موضوعات، از دیگران مهمتر و خاص تر است.

6. یک داستان بگویید.

مطمئنا شما یک تم برای داستان زندگی شخصی خود و تعداد زیادی صحنه دارید. بنابراین، شما در مرحله کاوش احساسات هستید، اما آیا داستانی گفته اید؟ 
هنگامی که برای نوشتن داستان زندگی شخصی خود، شروع به کار می کنید، روی خواننده تمرکز کنید. 
از خودتان بپرسید: داستان شما با او چه ارتباطی خواهد داشت؟ 
در نهایت، بهترین داستانها آنهایی هستند که بیشترین ارتباط را با خواننده دارند. 
به اعتقاد من، این روند بیان برای داستان، یکی از کارآمدترین و شفاف ترین کارهایی است که می توانید برای خود و دیگران انجام دهید.
بنابراین آیا وقتش نرسیده که وارد مکانی خلوت شده و کلماتی را بنویسید که آزادی و معنا را برای زندگی شما به ارمغان می آورد؟!

لینک منبع:
positivewriter.com