رویکرد شما بایستی به کدام رسانه باشد قسمت چهارم

محتوای استراتژی داخلی یک شرکت

با استفاده از LinkedIn،  تصمیماتی برای برندسازی داخلی باید صورت بگیرد زیرا این Platform فقط به اشخاص اجازه ی انتشار محتوا را میدهند. بنابراین اگر در مورد شغلتان برای مخاطبین B2B خود در LinkedIn Plus و یا سایر رسانه ها یک قطعه محتوای بزرگ تهیهکرده اید باید راجع به اینکه چه شخصی آن را منتشر کنید؛ تصمیم گیری کنید.

در اینجا یک طرح کلی برای استراتژی توصیه می شود:

• این که چه شخصی قادر می باشد و یا وظیفه دارد شرکت شما را در میان عموم مردم معرفی کند را مشخص کنید.
• راجع به این که هر شخصی روی چه محیط مشخصی بایستی تمرکز کند تا بتواند علاقه، تجربه و تخصص جذب کند را مشخص کنید.
• اینکه چه شخصی باید تولید محتوا کند را تعیین کنید.
• به عنوان یک مثال فرضی، یک Stratup را تصور کنید که بایستی به ساخت شرکتها کمک کند و همچنین ارتباطات آنلاین را مدیریت کند.  وظایف بهتر است به این ترتیب تقسیم بندی شوند:
• CEO(مدیر اجرایی) بایستی در مورد موضوعاتی که برای یک Startup پیدا کرده و یا روی یک Startup با کیفیت آموزشی بالا در حال اجراست، بحث و گفتگو کند.
• مدیر تولید محصولات، بایستی روی تکنولوژی تمرکز کرده و مباحثی را در این زمینه تهیه کند.
• مدیر بازاریابی بایستی در مورد جوامع مدیریتی صحبت کند و متونی را بنویسد.

این خیلی مهم است که محتوای شغل شما تقسیم بندی شده و به عنوان وظیفه به عهده ی هر یک از مدیران ارشد قرار گیرد. مسلماَ در صورتی که چندین نفر اقدام به تلاش جهت معرفی شرکت کنند نیروی آنها در این امر چند برابر شده و شرکت شانس بیشتری برای مطرح شدن در اجتماع خواهد داشت.

چگونه می توان ترکیبی از رسانه های وابسته و بدست آمده را به کار گرفت؟

نکته ای که باید مدنظر قرار داد این است که ناشران Third-Party انواع مختلفی هستند و هر کدام قوانین مختص به خود را دارند.
 Third-Party: سرویس های Third-Party در واقع نوعی از وبسایتها هستند که به شما این اجازه این را می دهند که از آنها به عنوان میزبان برای به اشتراک گذاری ویدئو، صدا یا متن مورد نظر خود استفاده کنید. برخی از این وبسایتها با انجام تبلیغات هزینه ی میزبانی دریافت می کنند و یکسری به دلیل حمایت مالی یک شرکت اقدام به تبلیغ برای آن شرکت خواهند کرد و همچنین یکسری از این وبسایتها تحت حمایت سازمانهای بین المللی و موسسات غیرانتفاعی هستند.
این که قوانین آنها را بشناسید خیلی مهم است تا به این ترتیب مراقب باشید که فعالیت شما با سیاستهای آنها مغایرت نداشته باشد و همچنین مدنظر داشته باشید که ریسکهایی وجود دارند که باعث می شوند به اشتراک گذاری محتوای شما تاثیر خود را از دست بدهد.

چه زمانی شما نمی توانید یک محتوا را در رسانه ی بدست آمده بازنویسی کنید؟

Moz یک قانون دارد که طبق آن متقاضیان انتشار محتوا در این سایت حق ندارند که بعد از انتشار در سایت Moz همان محتوار را در سایت خود بازنویسی کنند. بنابراین هر زمانی که یک محتوا در این سایت منتشر می کنم، این کارها را انجام میدهم :
یک پست حاوی گزیده ای از محتوای منتشر شده در Moz روی سایت خودم (معمولاَ‌ پاراگراف اول یا دوم) منتشر می کنم با یک لینک که در صورت کلیک روی آن، کاربر را به صفحه ی Moz حاوی محتوای من ارجاع خواهد داد، قرار میدهم.
یک پست بدون عنوان روی وبلاگم قرار می دهم که صرفاَ‌ آدرس URL همان صفحه ای از Moz میباشد که محتوای من در آن منتشر شده است.
روی Widgetای که در Twitter به اشتراک گذاشته شده است یک پست خاص در مورد وبسایت خود قرار می دهم، در صورتی که شخصی روی آن کلیک کند با استفاده از URL ای که تعریف شده به همان صفحه Moz که محتوای من به اشتراک گذاشته شده است ارجاع داده خواهد شد.
Widget:  درواقع یک Timeline است که Twitter آن را در بالای صفحه جاسازی کرده است و به شما اجازه می دهد که هر چیزی را با دسترسی عمومی روی بلاگ خود اشتراک گذاری کنید. این Timeline ها از نوع Interactive هستند بنابراین خوانندگان قادر خواهند بود در مورد این Timeline با شما در تعامل باشند و روی آن نظر داده و با شما در مورد آن گفتگو کنند و یا آنها نیز آن را به اشتراک بگذارند و شما هم می توانید آن را به عنوان Tweet مورد علاقه ی خود معرفی کنید تا به این ترتیب بیشتر دیده شوند.
به این ترتیب هر دو رسانه مزایایی را برای ما به ارمغان خواهند آورد. Moz اعتبار مورد نیازش را کسب کرده است (از Google و ...) و مشترکین وبلاگ من هم، وقتی متوجه می شوند که مقاله ام را در Moz منتشر کرده ام به این ترتیب اعتبار مقاله ی من نیز به موجب انتشار در یک سایت معتبر، افزایش پیدا خواهد کرد. من تمایل دارم زمانی که اقدام به اشتراک گذاری محتوای خود  در یک سایت Third-Party که تمایلی به بازنویسی محتوای من در سایت دیگر ندارد، میکنم از این استراتژی استفاده کنم.

چه زمانی شما می توانید محتوا را در رسانه های بدست آمده بازنویسی کنید؟

برای مثال LinkedIn Plus این اجازه را به کاربران خود می دهد که مقاله های طویل را منتشر کنند و به نظر می رسد که این وبسایت از ترکیب الگوریتم ها و ویرایش انسانی استفاده می کند تا به این ترتیب تصمیم گیری کند که این مقاله را در کدام کانالهای خاص ترویج دهد (مانند استراتژی بازاریابی و یا شبکه اجتماعی)و همچنین روی صفحه ی نخست وبسایت آن را نمایش خواهد داد.
چه زمانی LinkedIn Plus این اجازه را به شما می دهد که محتوایی که اخیراَ در جای دیگری منتشر کرده اید را روی آن بازنویسی کنید، چون برندها تمایل دارند که فعالیتهای زیادی را برای ترویج محتوای اصلی خود انجام دهند.
در اینجا هر کاری که بایستی انجام بدهم تا بتوانم تا حد ممکن از مزایای LinkedIn Plus بهره مند شوم را آورده ام:
من محتوا را روی وبلاگ شخصی ام منتشر کردم
سپس سریعاَ‌ محتوا را در Google+ پست کردم
با این کارهایی که انجام دادم، هم وبلاگ و هم Google فهمیدند که وبسایت من منتشر کننده ی اصلی این محتواست.
بعد از ۱۵ تا ۳۰ دقیقه من محتوا را در LinkedIn پست کردم
LinkedIn مدتی بعد از اینکه من محتوا را پست کردم اقدام به ترویج آن می کند چون محتوا هنوز در نتایج جستجوی موتور جستجوی Google قابل تشخیص نیست.
در اینجا یک مثال از مقاله ای که من آن را فقط روی وبسایت خودم و روی LinkedIn منتشر کردم؛ می بینید. وبسایت من اعتبار خودش را از طریق جستجوی Google و اخبار آن بدست آورد. LinkedIn هم بعداَ پست من را بین هزاران کاربر ترویج داد:

استفاده از این استراتژی به نفع شماست. اگر شما محتوا را روی یک وبسایت Third-Party منتشر کنید،  می توانید آنها را متقاعد کنید که روی پستهای اصلی وبسایت خودتان نیز یک آدرس URL (Canonical Tag) قرار دهید که به محتوای شما در سایت آنها اشاره کند.
نکته: Canonical-Tag ها فقط پیشنهادی از سمت Google هستند. اگر بقیه وبسایتهایی که یک پست را با یک Canonical Tag منتشر میکنند (که این Canonical tag وبسایت شما اشاره دارد) ، موتور جستجو امکان دارد باز هم آن وبسایت را به عنوان وبسایتی بشناسد که کپی برداری کرده ولی این کار را مجاز انجام داده است. در این شرایط من تمایل دارم وارد کدینگ آن وبسایت شوم و در قسمت Head آن یک جمله مثل “انتشار اصلی...” با نوع قلم بزرگ بنویسم .

ترویج دهنده ی اصلی

استراتژی محتوای بازاریابی برای وبسایت خودتان( رسانه ی شخصی) بایستی روی searchهای اصلی و Funnelهای فروش متمرکز شود. استراتژی محتوای بازاریابی برای منتشر شدن و تحت پوشش قرار گرفتن در هر جایی (رسانه های بدست آمده) بایستی روی روابط عمومی و اهداف تبلیغاتی متمرکز شود.
در کل در استراتژی بازاریابی، هم بازاریابی داخلی و هم خارجی مهم هستند. گسترش باسیاست و با استراتژی یک امر مهم و کلیدی است.

رویکرد شما بایستی به کدام رسانه باشد قسمت اول

رویکرد شما بایستی به کدام رسانه باشد قسمت دوم

رویکرد شما بایستی به کدام رسانه باشد قسمت سوم